بایگانی برچسب‌ها : دریا

از دود و سیاهی شهر، مردم، آدم! فرار میکنم پیش آدمها جای امنی نیست


از دود و سیاهی شهر، سیاهی مردم، سیاهی آدم ، فرار میکنم بی هدف میدوم ، بی هدف دور میشوم دور از شهر، دور از همه مردم، میرسم به جنگل پناه میبرم به سبز جنگل که زندگیست نفس است، تنفس … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در همینجوری ، در خیابان, گاه نوشت, آلمان نوشت, دلتنگی ها | برچسب‌خورده با , , , , , , , , | ۱ دیدگاه